در این مقاله به پاسخ این سوالات می پردازیم: آیا ترس ما از بیماری کرونا باعث میشود که از خودمان مراقبت بیشتری بکنیم یا آنکه خودمان را به دردسر بیشتری بیاندازیم؟ چطور حد و حدود ترسهایمان را نگه داریم و مهمتر از همه اینکه: چطور از ذهن و روانمان در هنگام یک اتفاق بد محافظت کنیم.
دیوید روپیک، نویسنده کتابی است به نام «چرا ترسهای ما همیشه با واقعیات تطابق ندارد». او میگوید که دانش ما درباره ویروس کرونا هنوز محدود است و «وقتی که ما خطری را به صورت کامل نمیشناسیم، نمیدانیم چطور باید از خودمان در برابر آن مراقبت کنیم.»
وقتی هم که ما نمیدانیم چطور باید مراقب خودمان و عزیزانمان باشیم،احساس بیپناهی میکنیم. همین موضوع ترس ما را افزایش میدهد.
ویروس کرونا خطر جدیدی برای ما انسانهاست و ناشناختههایش آن را ترسناکتر هم میکند. چون بلد نیستیم از خودمان در برابر آن دفاع کنیم. با انبار کردن مواد مورد نیازمان ما میخواهیم به خودمان این احساس را بدهیم که بر اوضاع مسلط هستیم.
الن پیترز مدیر مرکز تحقیقات ارتباطات علمی در دانشگاه اورگان است. او میگوید که انسانها وقتی نمیدانند چه اتفاقی در حال روی دادن است، از سر وحشت واکنش نشان میدهند. وقتی هم که ما از سر وحشت به اتفاقی واکنش نشان میدهیم، بیشتر درگیر امکان وقوع هستیم تا احتمال وقوع.
الن پیترز، میگوید هنگام ترس، مردم بین امکان وقوع یک حادثه و درصد احتمال آن تفاوتی قائل نمیشوند
احتمال اینکه کسی دچار بیماری شود، یا وقتی که بیماری را گرفت آنقدر حالش بد شود که در بیمارستان بستری شود و اگر شد جانش را از دست دهد، در فکر کسی که با خطری ناشناخته دست به گریبان است بیشتر بالا و پایین میشود.
خانم پیترز میگوید ما به امکان وقوع اتفاق های منفی بیشتر توجه میکنیم تا به درصد احتمال وقوع آنها برای ما.
مثلا ویروس کرونای جدید کسانی را که بدن ضعیفتری دارند و در سنین بالاتر هستند بیشتر بیمار میکند. اما کسانی که ترس ذهن آنها را مشغول کرده پیش از اینکه به سن و سال و وضعیت سلامت خود توجه کنند به جنبههای منفی و امکان بیماری و مرگشان فکر میکنند.
انسانها همان قدر که جایگاه امروزشان را مدیون شجاعت هستند به حس ترس هم نیاز دارند. خانم پیترز میگوید همین ترس بوده که در تکامل بشر کمک کرده از خطرات جان سالم به در ببرد مثلا ما فهمیدیم که ببر خطرناک است و باید از آن فرار کنیم.
ترس میتواند حسی منطقی باشد. خانم پیترز میگوید ذخیره کردن داروهای مورد نیاز یا مواد غذایی فاسدنشدنی برای یک دوره قرنطینه تصمیم بدی نیست. برگزار نکردن کنسرت یا کاهش سفرهای هوایی هم میتواند به پخش نشدن بیماری کمک کند. اما گاهی همین ترس میتواند به افراط منجر شود. افراط یعنی انبار کردن بیش از حد مواد غذایی. آنقدر که برای دیگران چیزی باقی نماند.
آقای روپیک میگوید ما انسانها یاد گرفتهایم که احساسی با خطرات برخورد کنیم. برای اینکه خطرها سادهتر بودند و سریعتر عمل میکردند. وقتی شیر و پلنگ به ما حمله میکرد، ما فرصت اندیشیدن نداشتیم و باید فرار میکردیم.
حالا دنیا عوض شده و خطرها پیچیدهتر هستند اما ما هنوز همان سیستم احساسیمان را داریم که وقتی میترسیم احساسی عمل میکنیم.
ترس از کرونا بسیاری را در جهان فرا گرفته، به جز ناشناخته بودن این بیماری، دلایل دیگری هم برای وحشت مردم و واکنشهای احساسی به آن وجود دارد.
دیوید روپیک میگوید که باید مراقب باشیم مردم ترسهایشان را از طریق شبکههای اجتماعی به ما منتقل نکنند.
دیوید روپیک برای نمونه به خاطرات انسان اشاره میکند. به تجربههای مشابهی که بشر در زمان شیوع بیماریهای مهلک تجربه کرده است. و هنوز در ذهنها مانده است. مثل آنفلوانزای اسپانیایی که یک قرن پیش از شرق تا غرب عالم را در نوردید.
اما یک عامل دیگر هم این روزها گریبان ما را گرفته که برای بشر تازگی دارد: زیاد شدن کاربرد شبکههای اجتماعی است.
آقای روپیک میگوید که ما تا پیش از این هم رسانه داشتیم. او که خود زمانی روزنامهنگار بوده میگوید رسانهها همیشه بخشهای هشدارآمیز وقایع را بزرگ میکنند.
اما حالا شبکههای اجتماعی چندین برابر بیشتر این کار را انجام میدهند.
او میگوید: ما با توییت کردن و پستهای اینستاگرامی، ترسهایمان را چند برابر بزرگ میکنیم. یعنی علاوه بر رسانهها که خطرات را نمایش میدهند، مردم هم با نشر دوباره و چندباره همان محتوا سعی میکنند از قافله عقب نمانده و ترسهایشان را منتشر کنند. ترسهایی که مخاطب آن را جذب کرده و برای گروهی دیگر منتشر میکند. به این ترتیب این خطر بزرگ و بزرگتر میشود.
آقای روپیک میگوید: همان طور که ما باید مراقب باشیم کسی به سمت ما عطسه یا سرفه نکند تا به بیماری مبتلا نشویم، همانقدر هم باید مراقب باشیم کسی ترسهای اضافهاش را به ما سرایت ندهد. و البته واضح است که ما هم نباید ترسهایمان را به دیگران سرایت بدهیم.
ترس زیادی و بیهوده باعث میشود بدن ما در برابر بیماریها آسیبپذیرتر شود. برای اینکه ما به صورت خودکار هنگام ترس بخشهایی که به آن احتیاج نداریم را خاموش میکنیم. مثل سیستم ایمنی که وقتی میخواستیم از دست حیوانات درنده فرار کنیم خیلی به آنها احتیاج نداشتیم.
خانم پیترز میگوید که پیش از هر چیز باید یادمان باشد که در اخبار همیشه جنبههای خطرناک گفته میشود. مثلا تعداد کشتهها، یا تعداد مدارسی که تعطیل شده و پروازهایی که لغو شده است. اما ما به عنوان خوانندگان اخبار باید حواسمان باشد که به جنبههای دیگر خبر هم توجه کنیم. مثلا به تعداد و درصد کسانی که از بیماری جان سالم به در بردند.
توصیه دیگر او این است که حواسمان باشد تا آنجایی به جنبههای اخطاری خبر توجه کنیم که لازم است. یعنی خوب است که آماده باشیم اما وقتی که آماده هستیم دیگر چه نیازی به مرور اخطارها داریم؟
خانم پیترز توصیه میکند که حواسمان را متوجه چیزهایی بکنیم که در زندگی دوست داریم. او میگوید برای او صحبت با دوستان و خانوادهاش بسیار لذت بخش است. همین طور تماشای پرندهای که روی شاخه درختی نشسته است.
منبع:
www.bbc.com